شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید محمد علی هاتفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
سال ۱۶/۸/۱۳۴۶ طلوع خورشید وجود محمدعلی در فضای پاییزی روستای مشکان نیریز، بهاری دیگر را به ارمغان آورد. خندان و شادمان دوران زیبای کودکی را در طبیعت باصفای روستا سپری کرد. اولین گامهای فراگیری دانش را بهسوی دبستان شهید آیت مشکان برداشت و با دریافت مدرک پایان ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف شد. سپس آستین همت را بالا زده و در شغل کارگری به تأمین نیازمندی خانواده مشغول شد. محمدعلی فردی باایمان، متقی و مؤمن بود. با پدر و مادر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
سال ۱۶/۸/۱۳۴۶ طلوع خورشید وجود محمدعلی در فضای پاییزی روستای مشکان نیریز، بهاری دیگر را به ارمغان آورد. خندان و شادمان دوران زیبای کودکی را در طبیعت باصفای روستا سپری کرد. اولین گامهای فراگیری دانش را بهسوی دبستان شهید آیت مشکان برداشت و با دریافت مدرک پایان ابتدایی از ادامه تحصیل منصرف شد. سپس آستین همت را بالا زده و در شغل کارگری به تأمین نیازمندی خانواده مشغول شد. محمدعلی فردی باایمان، متقی و مؤمن بود. با پدر و مادر...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد حیدری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید احمد حیدری »
سال 1341 در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه نجفآباد سیرجان گذراند. سپس علاقه به کار باعث شد تا در کنار پدر به امور کشاورزی مشغول شود. 15/4/ 1360 به جمع سربازان غیور کشور در ژاندارمری پیوست و داوطلبانه به جبهه اعزام شد. هنگام رفتن به جبهه از برادراناش خواست تا همچون او سلاح بدست گیرند. محیط مقدس و پاک خانواده مسلمان وی، او و سایر برادراناش را متدین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید احمد حیدری »
سال 1341 در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه نجفآباد سیرجان گذراند. سپس علاقه به کار باعث شد تا در کنار پدر به امور کشاورزی مشغول شود. 15/4/ 1360 به جمع سربازان غیور کشور در ژاندارمری پیوست و داوطلبانه به جبهه اعزام شد. هنگام رفتن به جبهه از برادراناش خواست تا همچون او سلاح بدست گیرند. محیط مقدس و پاک خانواده مسلمان وی، او و سایر برادراناش را متدین...
زندگینامه جانباز حسین فرهنگ
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین فرهنگ فرزند محمد، در تاریخ ۸ تیرماه سال ۱۳۳۷ در روستای لای گردو از توابع شهرستان داراب به دنیا آمد. او دوران کودکی خویش را در دامان پدر و مادر و در روستای باصفای لای گردو سپری نمود. ایشان به دلیل مشکلات نتوانست به تحصیل بپردازد. برای آشنایی با معارف اسلامی به مکتبخانه رفت و از همان زمان کودکی سعی نمود به خانواده برای امرارمعاش کمک کند. وی در تاریخ ۳۱ مردادماه سال ۱۳۶۲، از طریق بسیج شهرستان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین فرهنگ فرزند محمد، در تاریخ ۸ تیرماه سال ۱۳۳۷ در روستای لای گردو از توابع شهرستان داراب به دنیا آمد. او دوران کودکی خویش را در دامان پدر و مادر و در روستای باصفای لای گردو سپری نمود. ایشان به دلیل مشکلات نتوانست به تحصیل بپردازد. برای آشنایی با معارف اسلامی به مکتبخانه رفت و از همان زمان کودکی سعی نمود به خانواده برای امرارمعاش کمک کند. وی در تاریخ ۳۱ مردادماه سال ۱۳۶۲، از طریق بسیج شهرستان...
بمناسبت شهادت حمید مستفیضی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شد مستفیضی مستفیض از فیض یزدان مظلوم ما ای مستفیضی ای دلاور کردی شهادت انتخاب و ره سپردی در راه دین جانت فدا شد افتخارت درکربلای میهن و هنگامه فجر همچون ستاره نعش توغلطان بخون شد قابیلیان این ناکسان نا مسلمان رخسار گلگون ترا با خون بشوئیم ما حجله عیش ترا با گل بپوشیم ای خون تو روشنگر دلهای سوزان گشتی رها ازقیدها آزاد گشتی اکنون که در راه خدا گشتی تو قربان راه تو راه ما بود...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شد مستفیضی مستفیض از فیض یزدان مظلوم ما ای مستفیضی ای دلاور کردی شهادت انتخاب و ره سپردی در راه دین جانت فدا شد افتخارت درکربلای میهن و هنگامه فجر همچون ستاره نعش توغلطان بخون شد قابیلیان این ناکسان نا مسلمان رخسار گلگون ترا با خون بشوئیم ما حجله عیش ترا با گل بپوشیم ای خون تو روشنگر دلهای سوزان گشتی رها ازقیدها آزاد گشتی اکنون که در راه خدا گشتی تو قربان راه تو راه ما بود...
زندگینامه جانباز حسین ثاقبی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین ثاقبی فرزند محمد، در تاریخ 9 تیرماه سال 1349 در شهرستان نیریز به دنیا آمد. وی در دامان خانوادهای با ایمان دوران کودکی را طی نمود. برای آموختن علم و دانش وارد دبستان فاطمه طباطبائی نیریز شده و پس از طی کردن دوران دبستان وارد مدرسه راهنمائی بزرگی شهرستان نیریز گردید. برای شرکت در جنگ تحمیلی، با وجود اینکه محصل بود، درس و مدرسه را رها نمود و برای دفاع از اسلام و وطن اسلامی و همچنین اطاعت از...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین ثاقبی فرزند محمد، در تاریخ 9 تیرماه سال 1349 در شهرستان نیریز به دنیا آمد. وی در دامان خانوادهای با ایمان دوران کودکی را طی نمود. برای آموختن علم و دانش وارد دبستان فاطمه طباطبائی نیریز شده و پس از طی کردن دوران دبستان وارد مدرسه راهنمائی بزرگی شهرستان نیریز گردید. برای شرکت در جنگ تحمیلی، با وجود اینکه محصل بود، درس و مدرسه را رها نمود و برای دفاع از اسلام و وطن اسلامی و همچنین اطاعت از...
زندگینامه آزاده حسین شاهسونی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین شاهسونی در سال 1347 در شهرستان نیریز، بخش مرکزی روستای حاجیآباد به دنیا آمد. دوره دبستان خود را تا چهارم ابتدائی را در همان روستا گذراند. و بعد از اینکه بنا به عللی ترک تحصیل نمود، برای امرار معاش خود و خانواده به کمک پدرش در کار دامداری و کشاورزی پرداخت. در تاریخ 20/4/1366 به خدمت وظیفه اعزام شد. بعد از گذراندن دوره آموزش نظامی، در جبهه فکه به دفاع از تمامیت ارضی کشور پرداخت و در...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین شاهسونی در سال 1347 در شهرستان نیریز، بخش مرکزی روستای حاجیآباد به دنیا آمد. دوره دبستان خود را تا چهارم ابتدائی را در همان روستا گذراند. و بعد از اینکه بنا به عللی ترک تحصیل نمود، برای امرار معاش خود و خانواده به کمک پدرش در کار دامداری و کشاورزی پرداخت. در تاریخ 20/4/1366 به خدمت وظیفه اعزام شد. بعد از گذراندن دوره آموزش نظامی، در جبهه فکه به دفاع از تمامیت ارضی کشور پرداخت و در...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید احمد محمدی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
غنچه وجود احمد در آن زمانیکه غنچههای گل محمدی دشت و دمن را در شهرستان نیریز آراسته بودند ـ20/2/1336ـ شکفت و خانه پدر و مادری مؤمن را پر از شور و شعف و شادمانی کرد. دوران طفولیت را در خانواده سپری و همراه با دیگر همسالان خود وارد مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و پس ازآن به استخدام ارتش در آمد. دوره آموزش درجهداری نیروی زمینی را در رشته مخابرات با موفقیت به اتمام...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
غنچه وجود احمد در آن زمانیکه غنچههای گل محمدی دشت و دمن را در شهرستان نیریز آراسته بودند ـ20/2/1336ـ شکفت و خانه پدر و مادری مؤمن را پر از شور و شعف و شادمانی کرد. دوران طفولیت را در خانواده سپری و همراه با دیگر همسالان خود وارد مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و پس ازآن به استخدام ارتش در آمد. دوره آموزش درجهداری نیروی زمینی را در رشته مخابرات با موفقیت به اتمام...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید سید احمد هاشمی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید سید احمد هاشمی نژاد »
آنگاه که عزم سفر داشت، به سراغ یکایک بچهها رفت و صورت آنها را بوسید. همسرش با چادر سفید، یک دست آینه و آب و دست دیگر قرآن، پشت سرش تا کنار در آمد. با او خدا حافظی کرد و به امید روزی نشست که برگردد. سید، رفت ولی وقتی برگشت، چادر همسرش سیاه شده بود. آری! او 1322/12/28 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی بدنیا آمد و به دلیل پرداختن به کار کشاورزی، از نعمت تحصیل محروم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید سید احمد هاشمی نژاد »
آنگاه که عزم سفر داشت، به سراغ یکایک بچهها رفت و صورت آنها را بوسید. همسرش با چادر سفید، یک دست آینه و آب و دست دیگر قرآن، پشت سرش تا کنار در آمد. با او خدا حافظی کرد و به امید روزی نشست که برگردد. سید، رفت ولی وقتی برگشت، چادر همسرش سیاه شده بود. آری! او 1322/12/28 در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی بدنیا آمد و به دلیل پرداختن به کار کشاورزی، از نعمت تحصیل محروم...
به یاد شهیدان حسین علیخانی و نعمت الله منعمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
از علیخانی چه گویم آن حسین نازنین لالهها روید زخون پاک اوانـــدر زمین قطرههایخوناوکرده زمـینرا شرمگین دادهدر راه خــدا جانوتنو روح و وجود برشما ای یاوران پاک روحالله درود شمعرخشانلاله حمرایماایمنعمی نیستاز فقدانتوایسرو رعـنایم غـمی نیست لوحپاکدلازیــادتوغافلدمی از جوانان میرسدبرجان پاکتاین سرود برشما ای یاوران پاک روحالله دورد خامهخونینشدمعانیازشقایقهایتوچشم دل مبهوت ماند از حقایقهای تو گـــــوهر معنی بریزد از دقـایقهای تو خون پاک لالهها بر قـدرت قرآن شهود برشما ای یاوران پاک روحالله درود یادتان ای رهروان و یاوران مــصطفی جایتان خالیست اما نامتان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
از علیخانی چه گویم آن حسین نازنین لالهها روید زخون پاک اوانـــدر زمین قطرههایخوناوکرده زمـینرا شرمگین دادهدر راه خــدا جانوتنو روح و وجود برشما ای یاوران پاک روحالله درود شمعرخشانلاله حمرایماایمنعمی نیستاز فقدانتوایسرو رعـنایم غـمی نیست لوحپاکدلازیــادتوغافلدمی از جوانان میرسدبرجان پاکتاین سرود برشما ای یاوران پاک روحالله دورد خامهخونینشدمعانیازشقایقهایتوچشم دل مبهوت ماند از حقایقهای تو گـــــوهر معنی بریزد از دقـایقهای تو خون پاک لالهها بر قـدرت قرآن شهود برشما ای یاوران پاک روحالله درود یادتان ای رهروان و یاوران مــصطفی جایتان خالیست اما نامتان...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22
23
24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 بعدي